تو آخرین بازمانده ی رویاهای جوانی من هستی
آخرین سرزمین آزادی که میتوان در آن زندگی را زندگی کرد
بدون ترس از حاکمیت دیکتاتورها…
تو واپسین قدم واپسین لبخند واپسین آغوش
توواپسین نیلوفر روییده بر چشمه سار احساسی
تو آخرین کتابی که میخوانمت
تو دلپذیر ترین قهوه ای که در واپسین بهار زندگی می نوشمت
تو اولینو آخرین شعری که سروده ام….
تعداد بازدید از این مطلب : ۳۵۶
2 دیدگاه دربارهٔ «آخرین»
تو اولینو آخرین شعری که سروده ام….
بی نظیر بود
بسیار دلنشین بود