تا زندگیت از دهان نیفتاده !

کافه تعطیل است …!

چشم انتظارِ چه کسی نشسته ای !؟

آن یک نفر اگر آمدنی بود

محال بود قهوه ات یخ کند !

کافه تعطیل است …!

کجای خاطراتت جا مانده ای !؟

آن یک نفر اگر ماندنی بود

شال گردنش را بی سبب پیش تو جا میگذاشت !

تا برای دیدنت

هزار و یک بهانه که نه

فقط یک دلیل داشته باشد !

آری قهوه ات را بنوش

تا زندگیت از دهان نیفتاده !

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *