مبلها را چیدم
پردهها را کنار پنجره
قابها را به دیوار آویختم
بعد
دو فنجان قهوه ریختم
و فکر کردم به ۳۶۵ روزِ دیگر
که میتوانم
با چیدمانی دیگر
دوستت بدارم!
تعداد بازدید از این مطلب : ۲۸۴
2 دیدگاه دربارهٔ «دو فنجان قهوه ریختم»
درود بر ماسترو رحیمی عزیز
معتاد روزنوشته هاتون شدم
بی نظیر بود