عصر که میشود
به کوچه و خیابان
به اواز پرنده ها روی بلند ترین شاخه های درختان باغ
به خورشید و رقص شاپرکها
به عطر سیگار رهگذر ساده ی پیاده روها
به تمام شهر…
حتی به پاییز هم حسادت میکنم،
چرا همه چیز دنیا زیبا و ارام است
جز روزگار منِ بی تو…
چرا….
رادیواسموک
تعداد بازدید از این مطلب : ۴۰۱
2 دیدگاه دربارهٔ «عطر سیگار»
بسیار دلنشین بود
ماسترو رحیمی عزیز بسیار زیبا بود دمتون گرم