غرق در تنهایی میگذرد…!

در کافه ی تنهایی خود نشسته ام…
در لیوان قهوه ام…
خاکستر ریخته ام…
من و این خاطرات مه آلود…
خسته از یکدیگر…
خسته از این لحظاتی که…
غرق در تنهایی میگذرد…!

1 دیدگاه دربارهٔ «غرق در تنهایی میگذرد…!»

  1. سلام ماسترو رحیمی عزیز روزتون بخیر
    باید اعتراف کنم هر روز میام اینجا که یه دلنوشته بخونم
    خیلی عالی هستن

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *