قهوه ام را نوشیدم

قهوه ام را نوشیدم
نیت کردم
دیدم،
دیدنت محال است
فنجان غمگین به گریه نشست
به کدام هجوم روزگار
نمی دانم …!
به کدام خلاء پوچ زمان
نمی دانم؟
بی تو…
سقوط خواهم کرد
از این نردبان زنگ زده
فنجان خیالاتم
چمباتمه زده
دستانم را غوز کرده ام
بر شماره گیر زمان!
منتظر قضاوتِ قهوه چی…!
راه خروج
دَرِ مقابل !!…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *