هی کافه چی!

هی کافه چی!

 

برای یک شب کافه ات را به دست من بده

 

می خواهم برای یک شب هم که شده

 

خودم باشم واین صندلی های خالی…

 

خودم باشم و یک آغوش خیالی…

 

خودم باشم واشک هایی که سرازیر می شوند

 

بگذار این سکوت وحشی تن مرا به اسارت بگیرد

 

بگذار در این تنهایی خون دل بالا بیاورم

 

بگذار پیپ بند بند وجودم را بسوزاند

 

بگذار دیگر نباشم…!!!

1 دیدگاه دربارهٔ «هی کافه چی!»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *