شانه ات را نزدیک تر کن دردهایم از دهن افتاده اند…

هوا
سرد است و
آتشِ نگاهِ تو روشن…!

چایِ باران
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است ؛

نترس!
شانه ات را نزدیک تر کن دردهایم از دهن افتاده اند…

1 دیدگاه دربارهٔ «شانه ات را نزدیک تر کن دردهایم از دهن افتاده اند…»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *