عصرها

عصرها را
باید کنار لاله و رزهای سرخ سفید باغچه ی کوچک حیاط نشست
فنجان قهوه ای تلخ نوشید…
واز دوری و دلتنگیت،،
ازآغوش گرم و خیال انگیزت….
که الهام بخش عاشقانه ترین غزل هاست،،
با نازو نوازش نوشت !
و چه دشوار است
بدون تو
بی واژه و رنگ از تو سرودن …

2 دیدگاه دربارهٔ «عصرها»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *