یک فنجان قهوه

یک فنجان قهوه ☕️ مهمانِ من باش آغشته به سمِ عشق درد ندارد! فقط… چشمانت را که باز کنی کسی شبیه مرا دوست خواهی داشت …

ادامه مطلب »

مردانی را می شناسم

مردانی را می شناسم که هنگام عصبانیت داد نمی زنند ناسزا نمی گویند نمی زنند نمی شکنند تنها پیپ شان را روشن میکنند و در آن می سوزانند تمام خشم خود را… تا مبادا به کسانی که دوستش می دارند از گل کمتر گفته باشند…

ادامه مطلب »

عید قربان

و بی گمان فلسفه قربان، سر بریدن نیست دل بریدن است! دل بریدن از هر چیزی که به آن تعلق داری دل بریدن از هر چه تو را از ” او ” می‌گیرد، می‌خواهد شادی باشد یا غم وصال باشد یا فقدان نور باشد یا سیاهی… قربان یاد بود بی‌

ادامه مطلب »

قهوه یخ کرد

یک شب هم مهربان شده بودی؛ پاورچین پاورچین به خوابم آمدی قهوه دم کردی و در فنجان کوچکمان ریختی، دلت نیامد صدایم کنی بغلم کردی قهوه یخ کرد، من اما تا صبح گرم بودم

ادامه مطلب »

باور

بیشتر مردم قهوه را با شکر می نوشن، در حالیکه من باور دارم قهوه باید تلخ باشه، چون مزه خودشه، تلخ… مثل حقیقت که گاهی تلخه ولی مزه خودشه، برای همینه که دوست داشتنی ترین آدم ها کسایی هستن که خودشونن، حتی اگر تلخ باشن پس مبادا با دروغ تلخی

ادامه مطلب »

چشمهای تو

“دوستت دارم های” من هر صبح با آفتاب نگاه تو طلوع می کند… قهوه ام را شیرین نمی کنم چشمهای تو برایم کافی ست….

ادامه مطلب »

ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮ

ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺑﮑﺶ ﺗﺎ ﺳﺘﺎره اﯼ ﺑﻪ ﺷﺐ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ پیپ ﻣﯽ‌ﮐﺸﻨﺪ!

ادامه مطلب »