کافه تعطیل است …!
کافه تعطیل است …! چشم انتظارِ چه کسی نشسته ای !؟ آن یک نفر اگر آمدنی بود محال بود قهوه ات یخ کند ! کافه تعطیل است …! کجای خاطراتت جا مانده ای !؟ آن یک نفر اگر ماندنی بود شال گردنش را بی سبب پیش تو جا میگذاشت !
همین لبخندِ کمرنگت برای حال من خوب است
همین لبخندِ کمرنگت برای حال من خوب است نِکو باشد بهار تو،هوای سال من خوب است زدی لبخند اجباری به لبها و نمی دانی که با لبخند با اجبار هم ،احوال من خوب است همین لبخند کمرنگی که از تأثیر آن بر من به گونه چال می افتد،کنار خال من،خوب
عطر تمشڪ
این عطر تمشڪ دل سپردن دارد این لحظه ے عاشقے شمردن دارد غروب سرڪ میکشد و میداند از دست تو قهوه عصر خوردن دارد…
مذمت سازش با دشمن در نگاه اندیشمندان و مشاهیر بزرگ دنیا
مذمت سازش با دشمن در نگاه اندیشمندان و مشاهیر بزرگ دنیا منبع : sepahnews.ir | سپاه نیوز
در خیالم
می آیی آرام و بی سر و صدا می آیی قدم به قدم در خیالم آنقدر آرام که نمی فهمم چطور دچارت می شوم:) و قول هایم را فراموش می کنم به خودم می آیم و میبینم قهوه ام سر رفته ! تو هنوزم حواسم را پرت می کنی:) این
تکرار شو !
به اندازه یک همنشینی ساده روى صندلی روبروى من در همین کافه قدر یک قهوه نوشیدن تکرار شو !
دلم نه عشق میخواهد نه دروغهای قشنگ
دلم نه عشق میخواهد نه دروغهای قشنگ ، نه ادعاهای بزرگ نه بزرگهای پر ادعا! دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد و یک دوست که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد!
گاهی شب ها
مرد هم که باشی!؟ گاهی شب ها انقدر درد ناک میشودکه بایک فنجان قهوه یک پیپ تا صبح به دوست داشتن کسی فکر میکنی!؟ که چند خیابان آن طرف تر به فراموش کردن تو فکر میکند!
دیگر فرقی نمی کند
نبودنت فنجانی خالیست دیگر فرقی نمی کند در آن چه بریزم چای قهوه یا اشک
پنجره ای خالی و فنجان قهوهای
درست مثل فنجان قهوه که ته میکشد پنجره کمکم از تصویر تو تهی میشود! حالا من ماندهام و پنجره ای خالی و فنجان قهوه ای که از حرفهای نگفته پشیمان است …