مرد اگر بودم
مرد اگر بودم نبودنت را غروبهای زمستان در قهوه خانه ی دوری پیپ می کشیدم. نبودنت دود میشد و مینشست روی بخار شیشههای قهوه خانه. بعد تکیه میدادم به صندلی چشمهایم را میبستم و انگشتانم را دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه میکردم تا بیشتر از یادم بروی نامرد
زمستان
زمستان یک تو میخواهد یک تو که دستانش را بشود بی هیچ دلهرهای گرفت یک تو که بشود این خیابانهای یخ زده را گرم قدم زد… ❄️❤️ رادیو اسموک
معشوقهی زمستان
خودم را به صرف یک فنجان قهوه و پیپ دعوت می کنم … گیجم… مثل اسفند که معشوقهی زمستان است اما… همه میخواهند دستش را در دست بهار بگذارند! رادیو اسموک
قهوه ی قجری
Best death Eating “QajariCoffee” Because Always The base is a “mistress” بهترین مرگ، خوردن قهوه ی قجری است چون همیشـه پـای یــک #معشـــوقـه در میان است…
میلاد حضرت مهدی (عج) بر همه شیعیان مبارک
برخیز که حجت خدا میآید رحمت زحریم کبریا میآید از گلشن عسگری گذر کن که سحر بوی گل نرگس از فضا میآید میلاد حضرت مهدی (عج) بر همه شیعیان مبارک
دلتنگم
دلتنگم و این بلند ترین مثنوی دنیاست عصاره ای با طعم تلخ قهوه های عصرانه اهنگی به غمگینی تمام موسیقی های غم انگیز دنیا دلیل تمام اشک ها وخلاصه ی تمام بغض ها… دلتنگم و دلتنگی رازی نهفته در تنهایی من است که هر بار با دیدن قاب عکست با
پیپت را روشن کن
پیپت را روشن کن و در سکوت شب نقش رویاهایت را به تصویر بکش ایمانداشته باش به خدایی که نا امید نمی کند و رحتمش بی پایان است … رادیو اسموک
تو
تو آخرین بازمانده ی رویاهای جوانی من هستی آخرین سرزمین آزادی که میتوان در آن زندگی را زندگی کرد بدون ترس از حاکمیت دیکتاتورها… تو واپسین قدم واپسین لبخند واپسین آغوش توواپسین نیلوفر روییده بر چشمه سار احساسی تو آخرین کتابی که میخوانمت تو دلپذیر ترین قهوه ای که در
حضرت علی اکبر علیه السلام
خواهی که ببینی رخ پیغمبر را بنگر رخ زیبای علی اکبر را در منطق و خلق و خوی او میبینی با دیده جان محمدی دیگر را میلاد شبیهترین آینه پیغمبری حضرت علی اکبر علیه السلام مبارک باد
عادت
شاعری در من است که صبح های دوشنبه را بیدار می شود، تنهایی،پیپ می کشد،قهوه می نوشد. وبا خودش ،می رود تا غروبِ جمعه…. وسالهاست که هجوم تکرارها اورا مجاب نکرده به تنهایی «عادت »کند… !!!