ایستگاه آخر

آغوش تو ایستگاه آخر زندگیمه بعد تا ابد می خوام تو این ایستگاه بمونم و باهات قهوه بنوشم رادیو اسموک

ادامه مطلب »

قهــوه می نوشم

قهــوه می نوشم و با فنــ☕️ـــجانش فال دیدار تو را می‌ڪَیرم قهــوه ے دورے چشمان تو را رو به تنهایی تلــخ پیِ شیرینی آغــوش تو من مینوشم امشب اما دل فنجان خالیست … جای این هیچ پر از بودنِ توست رو به آغـــوش نگاهم قهوه هایم باشد سهم نوشیـدنِ تو

ادامه مطلب »

قاصدک

نمی دانم آخر این دلتنگی‌ها به کجا خواهد رسید! دنیا پـُر شده از قاصدک‌هایی که راهشان را گم می‌کنند!! نه می‌توانی خبری دهی و نه خبری بگیری! فقط پیپ ات است که تورا سوار زمان می‌کند … رادیو اسموک

ادامه مطلب »

آن سوی پنجره

این تویی که آن سوی پنجره ی شعر در قاب دور دلتنگی نشسته ای قهوه پُشتِ پیپ و پیپ پُشتِ قهوه می کشی و #زنی را به خاطر می آوری که این روزها شبیه روزهای آخر بهمن است زمستانی که بی تو دارد تمام می شود.. رادیو اسموک

ادامه مطلب »

وفات حضرت زینب

زینب آخر این شبِ تاریک را سر می‌کند یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر می‌کند این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق عاقبت وصل حسینش را میّسر می‌کند وفات حضرت زینب (س) بانوی بزرگ اسلام را تسلیت عرض میکنیم . .

ادامه مطلب »

امروز خاطراتت را بغل کردم

امروز خاطراتت را بغل کردم … در خیابان های شهرهای دور رها کردم … به خانه که رسیدم دیدم، زودتر از من بازگشته اند یکی روی کاناپه ولو بود … یکی حمام میکرد و حوله میخواست… یکی ایستاده بود گوشه ی خانه و لبخند میزد… یکی پیپ هایم را مانند

ادامه مطلب »

ولادت حضرت علی علیه السلام

نیستم بیگانه، هستم آشنایت یا علی از ازل دل داده بر مهر و ولایت یا علی تا جمال خویش را در کعبه حق ظاهر کند پرده گیرد از جمال دلربایت یا علی میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، آغازگر اشاعه عدالت و

ادامه مطلب »

یک فنجان قهوه

یک فنجان قهوه ، دستانت که میان گیسوانم میرقصد، دوستت دارمی که آرام زمزمه میکنی، اشک شوقی که از گوشه چشمم میچکد… منی که از خواب میپرم… رادیواسموک

ادامه مطلب »

ته فنجانم

عصرها جای خالیت آرامش جهانم را طوفانی میکند پای عقربه ها لنگ میزند نفس تنگ می اید عمر سیگارها کوتاه تر میشود ته فنجانم باز هم اثری از ردپایت نیست بیا که نبودنت تعادل زندگی را بر هم میزند رادیو اسموک

ادامه مطلب »