فال قهوه
فال قهوه قهوه ات را بنوش فنجان قهوه ات را برگردان شاید این بار ته فنجانت ردپایی از آمدنم باشد #رادیواسموک
راز پیپ
راز پیپ پشت پیپ های پاسارگادتاباک رازی است به شگرفی نیکوتین که میان این همه درد آرامم می کند #رادیو اسموک
دلتنگی یعنی … لمس پیپ
دلتنگی یعنی … لمس پیپ لمس تن چوبی پیپ های پاسارگادتاباک به لبهای پر حسرتم… #رادیواسموک
سیگار و برق چک های چپ و راست !
سیگار و برق چک های چپ و راست ! فقط یه سیگار می فهمه از چپ و راست چک خوردن ، سوختن و ساختن ، یعنی چی ! قطعا سیگار ، عاشقه همون کسی است که ، با برق فندک … به آتیشش کشید … و دم نزد !
سیگاربرگ و خاکستر من
سیگاربرگ و خاکستر من روزی رو میبینم که خاکستر من مثل خاکستر سیگاربرگ من … پایا و ماندگار نخواهد بود .. اون روز که نیستم … شاید فقط ته سیگاری از من … در قابی از یاد ها به یادگار باقی بمونه … اینکه من مثل خاکستر سیگار برگ …
وعده پیپ !
وعده پیپ اگر دادی … وعده پیپ … اگر دادی … آن هم به درویشی … پیپ به دست ! این نصیحت اگر قبول افتد …همانا تو ، دولتی دان و ….یاد ما فرما …! وعده خویشتن وفا فرما … ای سیگاری بد عهد و بد بو ! به عهد
زبان مادری من ، پیپ
این دود زاییده شده از #پیپ_پاسارگادتاباکی من … زبان مادری من هست … که جز خودم , هیچکس الفبایش را بلد نیست … #رادیواسموک
دو خط موازی و پیپ …
منو تو هیچ وقت #ما نمیشویم … و به هم رسیدنمان در فال هیچ فنجانی تعبیر نمیشود… حتی اگر به تمام کافه های دنیا سر بزنیم… تقدیر من … یک پیپ کش تنهاست و تقدیر تو … یک شاعر تنهاست … و شاید تنها وجه اشتراک ما… تنهایمان باشد… #رادیو
عصر های یک نفره و قهوه
پشت عصر های یک نفره وتلخ بعد از تو فنجان قهوه ای است که با هیچ پیمانه ی امیدی شیرین نمیشود من تمام رویاهایم را بعد از تو…. در خاکستر سیگارهایم به باد دادم… #رادیواسموک