عصرها در کوچه های پاییز
حوالی احساس
لابلای رقص رنگارنگ برگها
غرق در عطر خاک باران خورده قدم میزنم
تا تنم را به رویای آغوش گرمت برسانم
وسمفونی عاشقانه ی بوسه را
به لبانت بنوازم
چقدر زیباست پایان مسیری
که نازونیاز یکی شوند
وپاییزسخاوتمندانه
گردانتظار را از تن خسته ی نگاهمان بشویید
رادیواسموک
تعداد بازدید از این مطلب : ۳۵۱
2 دیدگاه دربارهٔ «عصرها در کوچه های پاییز»
ماسترو رحیمی عزیز عالیییییییییی بود دمتون گرم
درود بر پدر پیپ ایران بسیار زیبا بود