روزهای کودکی

باید دوچرخه ام را بردارم…
و به روزهای کودکی ام برگردم…
به سرزمین مادری ام…
به بوی بهار نارنج…
باغ های زیتون…
به بوی قهوه …
به جایی که اولین بار چشم های تو را دیدم…
می خواهم به تو برگردم…
دلم تنگ است…

2 دیدگاه دربارهٔ «روزهای کودکی»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *