مرد اگر بودم

مرد اگر بودم
نبودنت را غروب‌های زمستان
در قهوه خانه ی دوری
پیپ می کشیدم.
نبودنت دود می‌شد
و می‌نشست روی بخار شیشه‌های قهوه خانه.
بعد تکیه می‌دادم به صندلی
چشم‌هایم را می‌بستم
و انگشتانم را دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می‌کردم
تا بیشتر از یادم بروی
نامرد اگر بودم
نبودنت را تا حالا باید فراموش کرده باشم
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
زنم و نبودنت
پیرهنم شده است…

رادیواسموک

2 دیدگاه دربارهٔ «مرد اگر بودم»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *