شیرین

چشمان بلوطی ات از سراشیبی افتاب فرو میریزد درون قهوه ای ک ب یادت در دهان سکوتم مزه بوسه های نداده ات رامیدهد میبینی چه شیرین تلخم میکنی از حجم نبودنت

شیرین بیشتر بخوانید »