امام جعفر صادق علیه السلام
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک مدینه جهان را از شیون اکنون خود پر کرده است شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک مدینه جهان را از شیون اکنون خود پر کرده است شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد
نمیایی برایت قهوه می ریزم، کمی شیر، دو قاشق می گذارم جلویت روی میز، گلدان گل را کنارتر می گذارم تا بهتر ببینمت. قیافه جدی به خودم می گیرم و با لهجه ای که حالا برای خودم هم بیگانه است، می گویم: قهوه ات سرد میشود. هر کجا که هستی، زودتر به خانه بیا و
بعد از ۴ سال هنوز باید حواسم را جمع کنم. گاهى که حواسم پرتِ سکوت خانه مىشود یا نگاهم به عکسى مىافتد و فکرم پى خاطرهایى مىرود، دستهایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست میکنند! خالی کردن فنجان دوم توی ظرفشویی عذاب است …
گفتی یک فنجان بیشتر برایم شعر می خوانی … به فنجان دخیل بسته ام که این قهوه ، دیرتر سرد شود…
مردی که عاشق می شود کلافگی اش را خالی می کند بر سر یک نخ سیگار چایی قهوه نه… مردی که عاشق می شود تمام ساعت هایش را گیج می زند
چشمانم را که می بندم، به دنیای کوچک خودم سفر میکنم … غروب آفتاب است ، روی یک صندلی چوبی نشسته ام ، و مثل کارکترهای فیلم های هالیوود پیپم را تنفس میکنم ، باد لابه لای مزرعه ی موهایت می پیچد ، زمان می ایستد و من روز ها، هفته ها ، و تقویم
هیچ مــــــــقصـــدے از این راه پـــــــــیدا نیست جــــــــــــز من که بــــے مهابا طی میکنم عـــــرض های طویل تـــــــنهای هایم را پشت دود های پیــپــــم ….
کــاگردان خوبــی ســت؛ پیپ را میگویم! . صحنـــه هایــش برداشـــت های متفاوتــــی دارنــد . کام که میگیرم … به خیالـــم اوج می گیـــرم به خیالـــت سقــوط می کنـــم ..
همه گفتند قهوه ام ☕️ را مینوشم/ اما این بار قهوه ای در فنجان ☕️ نبود/ زهر بود/ قهوه ای که طمعش به تلخی زهر جدایی بود …