قهوه زندگی من است
نبودنت تنها راز تلخ بودن قهوه زندگی من است ومن هرروز این قهوه تلخ را درکام دلتنگی های دنیا می نوشم ..
نبودنت تنها راز تلخ بودن قهوه زندگی من است ومن هرروز این قهوه تلخ را درکام دلتنگی های دنیا می نوشم ..
📣 اطلاعیه مهم : به امید پیروزی ایران عزیزمان با آرزوی سلامتی برای همه دنبال کنندگان گرامی در پناه خدا باشید 🙏🇮🇷👇 چنانچه نیاز به کالا و خدمات از وب سایت های مجموعه دارید موارد رو به شماره ۰۹۳۵۲۲۰۰۰۷۷ تلگرام،واتساپ و یا پیامک ارسال کنید ما تهران هستیم امکان مراجعه حضوری نیست مگر با هماهنگی
قهوه ام را نوشیدم نیت کردم دیدم، دیدنت محال است فنجان غمگین به گریه نشست به کدام هجوم روزگار نمی دانم …! به کدام خلاء پوچ زمان نمی دانم؟ بی تو… سقوط خواهم کرد از این نردبان زنگ زده فنجان خیالاتم چمباتمه زده دستانم را غوز کرده ام بر شماره گیر زمان! منتظر قضاوتِ قهوه
کسی برایم قهوه بریزد کسی که فال مرا می داند کسی که حال مرا می فهمد و قصه بگوید برایم هزار و یک بار تا از سرم بپرد این خواب که هزار سال است نمی گذارد تو را برای یک بار هم که شده ببینم
تو هم شبیه خودم ، در دلت تَرَک داری وچون شبیه منی ، ارزشِ محک داری! شنیده ام که درختان کوچه می گویند که با بهار و خزان ، حس مشترک داری نیاز نیست که چیزی به صورتت بزنی! به لطف حضرت حق ، تا ابد بزک داری به عشق چشم تو آرام و رام
نفس نفس به هوای تو خو گرفته دلم! غزل ترانه ی چشم تو ، کو؟ گرفته دلم! هنوز واهمه دارم زخاطرت بروم بگوکه درتب وتابی بگو گرفته دلم! قدم قدم بکشانم به خلوتت و ببین که جزتو ازهمه ی شهر روگرفته دلم! کسی که سهم مرا ازتو وزمانه ربود صریح وساده بگویم ازاو گرفته دلم! نه
سبز شدن ورقهایم با نگاهت سطر سطر … چه زود سرد شد تحریر روزنامه ام قهوه ام را نوشید! دستانم را بستم تا نگاهت تا ترا سوار بر اسبی سپید تابلوی دیوار خیالم کنم امان؛ امان، از کافه چی!! از قهوه هایی سرد شده که خیالت را هورت می کشند…!
کافه تعطیل است …! چشم انتظارِ چه کسی نشسته ای !؟ آن یک نفر اگر آمدنی بود محال بود قهوه ات یخ کند ! کافه تعطیل است …! کجای خاطراتت جا مانده ای !؟ آن یک نفر اگر ماندنی بود شال گردنش را بی سبب پیش تو جا میگذاشت ! تا برای دیدنت هزار و
یک میز پر از خالی دو نیمکت معطل تنها نشسته منتظر یکی تا نفس بکشد با تو در تمام کافه های جهان بوی سُکر آمیز عطر حضورت و تریاق قهوه را…