آه امان از درد دل ، تب دارم تبی سوزنده دارم ، تنم شعله ور تنی سوزان است ، آه امان از دل ! که سیگارم مجبور است پای من هنگامی که با لبهایم کام می گیرم و پکی سنگین همراهیم کند و بسوزد ، شعله ور شود ، و در انتها خودش را فدای تمام دلتنگیهایی که با دود زیبایش برایم ایجاد می کند خمارگونه متصور سازد چشم های معشوقم را ! آری زیباست کامی دهد کامی گید و کامش تنفس حیات رگ های حیاتیم باشد مخصوصا قلبم ! تنفسی که شعله ورانه بر عکس سوزانده بودنش من جانی دیگر و خمار آلود مینگرم به آن چشمهای متصور شده در جفت چشمهایم … به من گویند ! حیات من کام افکارش و حسش است که همچون اکسیژن هوا عمل میکند … تب دارم تبی سوزان !… ✍🏻 🚬🔥🪵🍂🌸
8 دیدگاه دربارهٔ «دود شوم»
زیبا بود
چنان از آتش عشقت بسوزم
که از من رنگ خاکستر نبینی …
من خاکستر شوم …
دود شوم …
آه شوم …
درد شوم …
تو سالم باشی
این قسمت اخرش که نوشتید -تو سالم باشی….
خیلی خوب بود و حس خوبی به مخاطب انتقال میده…
ممنون از این که هستید
درود بر پدر پیپ ایران عالی بود لذت بردیم
جناب رحیمی ارادت
بعد این متن زیبا باید سوس ماس پلی بشه خخخ
بسیار زیبا بود لذت بردیم دورود بر شما
بسیار زیبا عاللللللللللللی
آه امان از درد دل ، تب دارم تبی سوزنده دارم ، تنم شعله ور تنی سوزان است ، آه امان از دل ! که سیگارم مجبور است پای من هنگامی که با لبهایم کام می گیرم و پکی سنگین همراهیم کند و بسوزد ، شعله ور شود ، و در انتها خودش را فدای تمام دلتنگیهایی که با دود زیبایش برایم ایجاد می کند خمارگونه متصور سازد چشم های معشوقم را ! آری زیباست کامی دهد کامی گید و کامش تنفس حیات رگ های حیاتیم باشد مخصوصا قلبم ! تنفسی که شعله ورانه بر عکس سوزانده بودنش من جانی دیگر و خمار آلود مینگرم به آن چشمهای متصور شده در جفت چشمهایم … به من گویند ! حیات من کام افکارش و حسش است که همچون اکسیژن هوا عمل میکند … تب دارم تبی سوزان !… ✍🏻 🚬🔥🪵🍂🌸