تهی
درست مثل فنجان قهوه که ته میکشد پنجره کمکم از تصویر تو تهی میشود! حالا من ماندهام و پنجرهای خالی و فنجان قهوهای که از حرفهای نگفته پشیمان است …
درست مثل فنجان قهوه که ته میکشد پنجره کمکم از تصویر تو تهی میشود! حالا من ماندهام و پنجرهای خالی و فنجان قهوهای که از حرفهای نگفته پشیمان است …
من قولِ تو را به تمامِ شهر داده بودم به تمام کوچه های بن بست به تمام سنگفرشهای خیس به تمام چترهای بسته به تمام کافه های دنج اما حالا که فنجان ها از من نا امید شده اند باور میکنم از اول هم کافه چی قولِ تو را به قهوه ی دیگری داده بود
پناه می برم به فنجان قهوه ام پناه می برم به سکوت به پاییزبه اشک به این دفتر پرازخط خوردگی به تمام چیزهایی فکر میکردم دوستشان ندارم یک روزبدون تو دوست نداشتنی ها دوست داشتنی ترند
کــاگردان خوبــی ســت؛ پیپ را میگویم ! . صحنـــه هایــش برداشـــت های متفاوتــــی دارنــد . کام که میگیرم … به خیالـــم اوج می گیـــرم به خیالـــت سقــوط می کنـــم ..
قهوه ست چشم های تو، خوابم نمی بَرَد! هی قهوه میدهی تو وُ دل قهوه میخَرد! وقتی به چشمهای تو من پیله میکنم پروانه وار، چشم تو از پیله می پَرَد! از بس حیا وُ حُجب تو داری که این مرا لب های با خُدات به معراج می بَرَد! اخموست دستهای تو
بی علی اصل عبادت باطل است بی علی هر کس بمیرد جاهل است بی علی تقوی گلی بیرنگ و بوست بندگی همچون نمازی بیوضوست عید غدیر مبارک
خورشید پر تلالو هفت آسمان شدی ذی الحجه شهیر زمین و زمان شدی با اهدنا الصراطِ تو شد راه، مستقیم وقتی که حمد خواندی و تفسیر آن شدی تکثیر گشته آیه ایاک نعبدو از آن زمان که هادی اهل جهان شدی نشنیده گوشها ز کلام تو خوبتر نامی نیامده ست ز نام تو خوبتر هر
ولادت امام علی النقی الهادی علیه السلام مبارک باد بیشتر بخوانید »
همه گفتند قهوه ام را مینوشم اما این بار قهوه ای در فنجان نبود زهر بود قهوه ای که طمعش به تلخی زهر جدایی بود…