هرکول انجمن پیپ

اندوه های یک مرد

اندوه های یک مرد را؛ گاهی چند کام از یک پیپ هم می تواند به هم بدوزد و از لب هایش بشکافد و بیرون ببرد از پنجره… اندوه های زنانه اما خانگی تر از این حرف ها هستند درست مثل شیشه های مربا مثل سبزی های خشک معطر که می کوشند یک تکه از بهار

اندوه های یک مرد بیشتر بخوانید »

نبودنت را دود کردم

غروب تمام جمعه های نبودنت را دود کردم در کافه ای !کافه ای دور دست … خاطره ای میان من و تو نیست در قهوه های فرانسه آن ! لیوان هایش ماتیک خورده نشده به لبانت ! خاطرم مشوش نیست به یاد تلخند هایت … حتی  صدایت لابه لای سکوت ، صدایم نمی زند!! غروب

نبودنت را دود کردم بیشتر بخوانید »

تفاهم نداریم

بیا از هم جدا شویم، آخر با هم بودنِ ما چه فایده ای دارد؟ من سنتی گوش میکنم تو پاپ من قهوه مینوشم تو چای من عاشق پیپ هستم تو عاشق سیگار من عاشقِ پائیز و تنهایی اَم تو عاشقِ بهار و شلوغی… ببین! من و تو حتی در کوچکترین چیز هم تفاهم نداریم …

تفاهم نداریم بیشتر بخوانید »

قهوه ی قجری

قهوه ی قجری نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را هوای تنگ غروب و شب خیابان را اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را بهار، بی تو در این خانه گل نخواهد داد هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را بیا که تابستان، با تو سمت

قهوه ی قجری بیشتر بخوانید »

طهران

بدونِ شک طهران بهترین شهر دنیا میشود…. اردیبهشت هم بهترین ماهِ فصل بهار..! حال وهوایش هم دو نفره … ترافیک و چراغ قرمزهایش هم عجیب به دل مینشیند….! هوا را آلوده اعلام کنند یا نه برایم مهم نیست.. اکسیژن وقتی به من میرسد که تو در همان کافه ی همیشگی کنارم باشی… رادیو اسموک

طهران بیشتر بخوانید »