همخونه ی سیگار …
چقدر داشته هایم بی شمار است من مالک سنگین ترین بغضم تلخ ترین لبخند یک پنجره رو به یک کوچه ی بن بست همسایه ی دردم همخونه ی سیگار … #رادیواسموک
چقدر داشته هایم بی شمار است من مالک سنگین ترین بغضم تلخ ترین لبخند یک پنجره رو به یک کوچه ی بن بست همسایه ی دردم همخونه ی سیگار … #رادیواسموک
رهایت کردم لای سیگار برگی از انجمن پاسارگادتاباک تا بسوزی و درک کنی حال دل دود گرفته ام را… #رادیواسموک
فال قهوه قهوه ات را بنوش فنجان قهوه ات را برگردان شاید این بار ته فنجانت ردپایی از آمدنم باشد #رادیواسموک
راز پیپ پشت پیپ های پاسارگادتاباک رازی است به شگرفی نیکوتین که میان این همه درد آرامم می کند #رادیو اسموک
دلتنگی یعنی … لمس پیپ لمس تن چوبی پیپ های پاسارگادتاباک به لبهای پر حسرتم… #رادیواسموک
این دود زاییده شده از #پیپ_پاسارگادتاباکی من … زبان مادری من هست … که جز خودم , هیچکس الفبایش را بلد نیست … #رادیواسموک
منو تو هیچ وقت #ما نمیشویم … و به هم رسیدنمان در فال هیچ فنجانی تعبیر نمیشود… حتی اگر به تمام کافه های دنیا سر بزنیم… تقدیر من … یک پیپ کش تنهاست و تقدیر تو … یک شاعر تنهاست … و شاید تنها وجه اشتراک ما… تنهایمان باشد… #رادیو اسموک