هرکول انجمن پیپ

پیپ می کشم

عصر که می شود دوباره… دست احساس را میگیرم راه می افتم به دنبال ردپایی بر جا مانده از دلتنگی دور دنیا را قدم میزنم و… میرسم به بنبست تنهایی وانجا تکیه بر دیواری سرد و بی روح… پیپ می کشم، طرح لبخندت را در هاله ای از اشک و دود تجسم میکنم توکه میخندی […]

پیپ می کشم بیشتر بخوانید »

عصرها در کوچه های پاییز

عصرها در کوچه های پاییز حوالی احساس لابلای رقص رنگارنگ برگها غرق در عطر خاک باران خورده قدم میزنم تا تنم را به رویای آغوش گرمت برسانم وسمفونی عاشقانه ی بوسه را به لبانت بنوازم چقدر زیباست پایان مسیری که نازونیاز یکی شوند وپاییزسخاوتمندانه گردانتظار را از تن خسته ی نگاهمان بشویید رادیواسموک

عصرها در کوچه های پاییز بیشتر بخوانید »