مثل قهوه
تو واقعیت دارى مثل قهوه مثل بى خوابى… و یا شاید خیال باشى مثل فال مثل خواب… تو چه واقعیت باشى چه خیال کامم از نبودن تو تلخ مى شود…👑
غروبِ ششم آبان را هم
و غروبِ ششم آبان را هم ، مثل غروب های دیگرم ، قهوه ام را تلخ سرکشیدم و به عادت چشم انتظاری ، از پنجره نگاهی به بیرون انداختم و رویای همیشگی ام را آرزو کردم : آلــــزایمر …
یک هفته است بى خوابم!
نمی دانم قهوه بود یا چشمانش قهوه اى هر چه بود یک هفته است بى خوابم!
من عاشق پیپ هستم
بیا از هم جدا شویم، آخر با هم بودنِ ما چه فایده ای دارد؟ من سنتی گوش میکنم تو پاپ من قهوه مینوشم تو چای من عاشق پیپ هستم تو عاشق سیگار من عاشقِ پائیز و تنهایی اَم تو عاشقِ بهار و شلوغی… ببین! من و تو حتی در کوچکترین
و زمان تلخ تر از قهوه ی تلخ است امروز
بغض ها چاره ندارند، گلوگیر شدند اشک ها تاب ندارند، سرازیر شدند جاده هایی که پر از شوق رسیدن بودند در پس حادثه ها سخت نفسگیر شدند گرگ ها سیطره دارند به جنگل، وقتی شیرها زخمی و وابسته ی زنجیر شدند حق پرواز ندارند کبوتر هایی که اسیر قفس کینه
تنهایی مطلق
کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت و میشد رفت و پشت آن ایستاد کاش دنیا در خروجی داشت که میشد از آن بیرون زد و رفت توی حیاط پیشتی آن دراز کشید و خوابید، یا در بی خیالی محض دست ها را توی جیب گذاشت و سوت زد
تلخیِ غم
در برف چایِ داغ،دنیایِ ما دوتاست فنجانِ چایِ بعد،آغازِ ماجراست این مرد را که باز،در تلخیِ غم است مهمان به قند کن،چایت اگر دَم است
در هوای تو ، ز غوغایِ جهان ، بی خبرم !
من همان طفلِ دبستانیِ پر شور و شَرَم و تو پائیزِ قشنگی ، که مرا عاشق کرد … در هوای تو ، ز غوغایِ جهان ، بی خبرم !
السلام علیک یا فاطمه المعصومه 🖤
السلام علیک یا فاطمه المعصومه 🖤 من آمــــــــــده ام مســافری مانده ز ره از شــــوق زیــــارت، زده این دل لَه لَه گفتند که کربــــــلا بهشت است،بهشت “یــــا فاطـمه اشفعـــی لنا فـــی الجنـــه سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه س تسلیت باد
پاییز به مهرش می نازد
پاییز به مهرش می نازد و مــن به تویی که ندارمت میدانی تفاوت من و پاییز چیست؟ هر دو رنگ باخته ایم او از مهر و مــن از بـــی مـــهــری