خالی کردن فنجان

بعد از ۴ سال هنوز باید حواسم را جمع کنم. گاهى که حواسم پرتِ سکوت خانه مى‌شود یا نگاهم به عکسى مى‌افتد و فکرم پى خاطره‌ایى مى‌رود، دست‌هایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست می‌کنند! خالی کردن فنجان دوم توی ظرفشویی عذاب است …

ادامه مطلب »

خیره به جاده

من کافهِ تنهایی قهوه ی تلخ نگاهِ غَمگین خیره به جاده ایی که لبخندت را آنجا جا گذاشتم.

ادامه مطلب »

مردی که عاشق می شود

مردی که عاشق می شود کلافگی اش را خالی می کند بر سر یک نخ سیگار چایی قهوه نه… مردی که عاشق می شود تمام ساعت هایش را گیج می زند    

ادامه مطلب »

چشمانم را که می بندم

چشمانم را که می بندم، به دنیای کوچک خودم سفر میکنم … غروب آفتاب است ، روی یک صندلی چوبی نشسته ام ، و مثل کارکترهای فیلم های هالیوود پیپم را تنفس میکنم ، باد لابه لای مزرعه ی موهایت می پیچد ، زمان می ایستد و من روز ها،

ادامه مطلب »

پشت دود های پیــپ‍ــــم ….

هیچ مــــــــقصـــدے از این راه پـــــــــیدا نیست جــــــــــــز من که بــــے مهابا طی میکنم عـــــرض های طویل تـــــــنهای هایم را پشت دود های پیــپ‍ــــم ….

ادامه مطلب »

کــاگردان

کــاگردان خوبــی ســت؛ پیپ را میگویم! . صحنـــه هایــش برداشـــت های متفاوتــــی دارنــد . کام که میگیرم … به خیالـــم اوج می گیـــرم به خیالـــت سقــوط می کنـــم ..

ادامه مطلب »

بوی پیپ

ماشینم بوی پیپ می دهد تنم ، لباسم ، دفتر کارم حتی قهوه های دو نفره ی فرانسوی هم بوی پیپ می دهد از زمستان ۲ سال پیش تمام لحظه های من که بوی تو را می داد فقط بوی پیپ می دهد …

ادامه مطلب »

تَرَک

تو هم شبیه خودم ، در دلت تَرَک داری وچون شبیه منی ، ارزشِ محک داری! شنیده ام که درختان کوچه می گویند که با بهار و خزان ، حس مشترک داری نیاز نیست که چیزی به صورتت بزنی! به لطف حضرت حق ، تا ابد بزک داری به عشق

ادامه مطلب »