شاید عجیب باشد !

شاید عجیب باشد ! دیدن مردی که هر روز می آید کافه به یاد دیگری دو فنجان قهوه سفارش می دهد یکی را می نوشد و می رود . . . ولی من مردی را سُراغ دارم هر روز می آید کافه . . . به یاد دیگری دو فنجان

ادامه مطلب »

به جا نمی آورم !

بپرس دوستم داری؟ بگذار بگویم من؟ شما را؟ به جا نمی آورم ! ولی… شما چقدر زیبایید! به فنجان قهوه ای دعوتتان کنم؟ لبخند بزن بگو با کمال میل بیا دوباره برای اولین بار ببینمت! در همان دیدار دلت را ببرم بگذار اولین دوستت دارم را دوباره بگویم! باز هم

ادامه مطلب »

تلخی اما دلچسب …

به قهوه میمانی تلخی اما دلچسب… من به رسم همیشه قهوه ام را شیرین میخورم و دستان گرمت را در دست میفشارم تا حلاوتش عشق را گواراتر کند به قهوه می مانی تو را باید داغ داغ سر کشید… تا از دهن نیفتاده ای…

ادامه مطلب »

تو به دوست داشتن من هم فکر می کنی؟

تو به دوست داشتن من هم فکر می کنی؟ مثلا یک روز، وقتی کسی دور و برت نیست و داری برای خودت قهوه دم می کنی و موسیقی مورد علاقه ات را می شنوی… یا یک شب، وقتی سرت را روی بالش گذاشتی و خودت بودی و فکرهایت… یا با

ادامه مطلب »

قانون

بیا قانون “دوستت دارم” را بین خودمان وضع کنیم:) صبح ها تلفنت را بردار به عکسم خیره شو:) طوری که انگار قرار است برای همیشه نباشم:) “صبحت بخیر” را طوری بگو که “عزیزم” ها و “جانم” هایش آزاد شود و بریزد به رگ هایم بگذار همین اول صبح تنِ من

ادامه مطلب »