تلخ
طعم تلخ توتون های کلاسیک رو دوست دارم طعم تلخ قهوه هارو دوست دارمم تلــخ مثل آخـــــرین دروغ تـــــو که باز هم همدیگــــرو می بینیم تلخ مثل نبودنت … !
طعم تلخ توتون های کلاسیک رو دوست دارم طعم تلخ قهوه هارو دوست دارمم تلــخ مثل آخـــــرین دروغ تـــــو که باز هم همدیگــــرو می بینیم تلخ مثل نبودنت … !
کلید را در جمجمهام بچرخان و داخل شو به آغوشِ اعصابم بیا در تاریکیِ سرم بنشین و یک پیپ روشن کن … اتاق را بگرد هرچه را که سالهاست پنهان کردهام از دهانم بیرون بریز پردهها را کنار بزن چشمها را بشکن و متن را از نقطهای که در آن اسیر شده آزاد کن…
ساعت ها به انتظار نشستم همان کافه … همان سفارش همیشگی همه چیز تکرار است اما تو چرا دوباره تکرار نمیشوی؟
سه شنبه غریب ترین روز هفته است نه می تواند خودش را به دلخوشی های اول هفته پیوند دهد نه دلتنگی آخر هفته را باور دارد سه شنبه منم ، بایک فنجان قهوه در دست با یک پیپ برلبانم، معلق مانده بین زمین و آسمان !
چند فیلتر سیگار…. قرص های اعصاب… یک بغض سنگین… یک دل شکسته… و.. ممنونم چه یادگاری هایی برایم گذاشتی….
تو باید باشی درست در همین هوای ابری در همین روزها که دستانم لحظه لحظه گرمی دستانت را طلب می کند. تو باید باشی و نیستی ودیریست دستانم را لمس تن فنجان قهوهام گرم می کند…
هیچ مقصدی از این راه پیدا نیست جز من که بی مهابا طی میکنم عرضهای طویل تنهای هایم را پشت دودهای پیپم ….