روز نوشته ها

مثل طعم یک فنجان اسپرسو در اول صبح تلخ و تیزی با این همه ناگزیرم به نوشیدنت… رادیو اسموک

امشب که بین خلق، لیل الرغائب است دانی چه چیز آرزوی قلب صاحب است؟ ای کاش روز جمعه که از راه می‌رسد دیگر کسی نگوید ارباب (عج) غایب است اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای فرج

دلم سفر میخواهد حتی… در حد یک فال قهوه… رادیواسموک

من پیپ میکشیدم ، تو میرفتی و اما عشق ; اینجا کنار من بود روبه روی من به اسلحه ای نگاه میکرد که فقط یک گلوله داشت … رادیو اسموک

شاعری در من است که صبح های دوشنبه را بیدار می شود، تنهایی،پیپ می کشد،قهوه می نوشد. وبا خودش ،می رود تا غروبِ جمعه…. وسالهاست که هجوم تکرارها اورا مجاب نکرده به تنهایی «عادت »کند… !!! رادیو اسموک

زمستان است … دو میل و یڪ ڪاموا … و من خیال می بافم … خیالِ تو را و اندازه می زنم با دورِ بی تفاوتی ات اندازه نمی شود… می شڪافم… و دوباره از سر می گیرم می بافم و اندازه می زنم … و باز می شڪافم… و دوباره از سر می گیرم…

ماه رجب را ریسمانی میان خود و بندگانم قرار داده‌ام؛ هر کس به آن چنگ زند، به وصال من رسد. حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد ماسترو رحیمی

زمستان یک تو می‌خواهد یک تو که دستانش را بشود بی هیچ دلهره‌‌ای گرفت یک تو که بشود این خیابان‌های یخ زده را گرم قدم زد… ❄️❤️ رادیو اسموک

Best death Eating “QajariCoffee” Because  Always The base is a “mistress” بهترین مرگ، خوردن قهوه ی قجری است چون همیشـه پـاے یــڪ #معشـــوقـه در میان است… رادیو اسموک

نمی‌دانم آخر این دلتنگی‌ها به کجا خواهد رسید! دنیا پـُر شده از قاصدک‌هایی که راهشان را گم می‌کنند!! نه می‌توانی خبری دهی و نه خبری بگیری! فقط پیپ ات است که تورا سوار زمان می‌کند… رادیو اسموک