تنها دارایی من
از این دنیای بزرگ یک پیپ کهنه و دوست داشتن تو تنها دارایی من است رادیواسموک
صدایت را که میشنوم …. دلم ارام میگیرد …. نفس در سینه تنگ میشود …. صدایت را که میشنوم… خاطره های روزهای شیرینم دوباره تکرار میشود … صدایت همچون قهوه تلخی … همچون برگهای پاییزی و سوز باد زمستان میماند …. کاش میشد… صدا را بغل کرد … بوسید و ستایش کرد …. صدایت را
هر وقت حس کردی حالت خوب نیست خودت به دادش برس دلتو دعوت کن به یه قهوه تو یه کافه دنج … با خودت صحبت کن حرفای قشنگ بزن حواست باشه این وسط مسطا یه دل هست که تو صاحبشی نذار فکر کنه فراموشش کردی بخند خنده هات قشنگن لذت ببر از زندگی که خوشبختی
دلم که از آدما می گیرد … پیپم می گوید … غصه هایت را در دل من بسوزان… تا که آرامت کنم 😔🥺 رادیواسموک
می گویم دوستت دارم ولی چقدر واژه ها حقیرند که نمی توانند تمام احساس مرا در خود جای دهند.. رادیواسموک
وقتی که تو نباشی دود پیپ فقط دود است… قهوه ها فقط تلخند… و هر روزم غروب جمعه های پاییز است… رادیو اسموک
و تو که در دل شب می تابی بر احساسم و میتراوی بر لبم و بارانی که میبارد تا اینه، باران دلتنگیم را نبیند رادیو اسموک