مثل سیگاربرگ

من هر روز می شکنم

و

هر روز از نو ساخته میشم 

و

همانطور که درختان می سوزند

و

بویی شبیه دل شکستگی در هوا به جا می ماند

و

این حسی است که انگار همه قسمت های بدن شما هم سوخته است

و

 همان خاکستر درخت باعث می شود جنگل جانی تازه بگیرد 

و

 ما همگی فدایی هستیم …

مثل سیگاربرگ … بر لب سیاستمداران قدرتمند !

 

11 دیدگاه دربارهٔ «مثل سیگاربرگ»

  1. درختی را تصور میکنم 🌳که در میان هرچیزی ! از ناملایمات تا حتی ملایمات یک خراش به خود می زند !… فکر می کند می شکند اما آن درخت ریشه کهن دارد اگر شکسنش دوباره از نو ساخته می شود .. چه جالب اینبار محکم تر عمل می کند چرا که او ریشه دارد از عصاره عشق ! پایدارتر می شود ! خودت ساخته تر می شود ! آن درخت ریشه در زمین دارد .. 🪵🌱🍀 از قدیم به این درخت ها کویند کهن ! هرچه تبر بر این درخت بکوبند باز زاده می شود !!!… فنا ناپذیری .. که دود سیگارهایم با هر پک آن در عالمی با جلای زیبایی که میدهد مست عالم او می شوم ! 🌱🪵🚬⚜️🤎

  2. خیلی به متن شما فکر کردم!!..
    من مه آلودگی طبیعت را بسیار دوست دارم اما وقتی با هر کام سیگارم در محوطه دورم مه آلودگی از کام سیگارم ایجاد میکنم .. چه میچسبد تار دیدن اشیا اطرافم یا شاعرانه ترش دیدن چشمانی مقابلم که در هوای مه آلودگی که ایجاد کردم هم کامش در خیال و تصورش با آن هوا زیباست و چه بسا واقعیش چون هردوش درونش حس وصف ناپذیریه که با صدای تیک تاک ساعت یهو میبینی محو عالمی قدرتمندتر شده ام ! … تیک تاک!!🕰🚬 💭

  3. ما همگی فدایی هستیم …

    مثل سیگاربرگ … بر لب سیاستمداران قدرتمند !
    این جمله فوق العاده بود…

  4. مهندس مهدوی

    چ جالب داشتم سیگار برگی که از شما خریدمو اسموک میکردم ک چشم به این پست افتاد- درود ها بر شما

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *