هرکول انجمن پیپ

قانون

بیا قانون “دوستت دارم” را بین خودمان وضع کنیم:) صبح ها تلفنت را بردار به عکسم خیره شو:) طوری که انگار قرار است برای همیشه نباشم:) “صبحت بخیر” را طوری بگو که “عزیزم” ها و “جانم” هایش آزاد شود و بریزد به رگ هایم بگذار همین اول صبح تنِ من برایت بلرزد*.* و بترسم که […]

قانون بیشتر بخوانید »

راز

مردهایی هستند که از نگاهشان از لبخند و حرف زدنشان از جرعه هایِ کوتاه قهوه خوردنشان می شود فهمید راز ی دارند می شود فهمید که می فهمند مردهایی هستند که با دیدنت دستپاچه نمی شوند اما عجیب دستپاچه ات می کنند شاید هرگز کنارِ بودن هایِ تو قرار نگیرند شاید بودنشان لحظه ای باشد

راز بیشتر بخوانید »

میلاد با سعادت شمس الشموس، حضرت امام رضا (علیه السّلام) مبارک باد

ای شاه خراسان تو پناهم بده… گمگشته‌ام، راه نشانم بده… میلاد با سعادت شمس الشموس، حضرت امام رضا (علیه السّلام) مبارک باد

میلاد با سعادت شمس الشموس، حضرت امام رضا (علیه السّلام) مبارک باد بیشتر بخوانید »

حصارِ تنهایی

باید یکی باشد … یکی که دزدانه نگاهش کنی دزدانه راه رفتنش را بپایی و دزدانه ببوسی اش و محکم بغلش کنی و در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی باید یکی باشد … که وقتی دلت برای مداد رنگی های کودکی ات تنگ شد ، به ناخن هایش خیره شوی و سوار بر

حصارِ تنهایی بیشتر بخوانید »

غرقِ درقهوه‌ی چشمانت

‍ عصرانه دلم گوشه‌ی‌ دنجِ‌ یک کافه‌را میخواهد که فقط من باشم و تو… می‌خواهم در ازدحام سنگین این شهر پُرنگاه، تنها تو را ببینم .. روبه‌رویت بنشینم، تو به من قهوه تعارف کنی ‌و من غرقِ درقهوه‌ی چشمانت طعم خوشِ بودنت را با تمام وجود سربکشم…

غرقِ درقهوه‌ی چشمانت بیشتر بخوانید »

امسال بهار

میدانم… امسال بهار اولین باران که ببارد یاد اولین قهوه ای خواهم افتاد که کنار یک خیابان جا ماند و سرد شد.. کنار آن خیابان، نزدیک درختانش، یکجا، یک گوشه، هنوز مینویسم از تو و آن زمستانی که بودی اما انگار بهار بود…  

امسال بهار بیشتر بخوانید »