باید یکی باشد …
باید یکی باشد … یکی که دزدانه نگاهش کنی دزدانه راه رفتنش را بپایی و دزدانه ببوسی اش و محکم بغلش کنی و در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی باید یکی باشد …
باید یکی باشد … یکی که دزدانه نگاهش کنی دزدانه راه رفتنش را بپایی و دزدانه ببوسی اش و محکم بغلش کنی و در حضورش طعمِ تلخیِ قهوه ات را نفهمی باید یکی باشد …
ن در شور عشقم محبوب من ! چه نعمت بزرگی است اینکه صبحگاهان چشم باز کنی و کسی را ببینی که صدایش می کنی محبوب من ! چقدر خوب است که قهوه را در دستهای تو بنوشم و شب را در باغی معطربگذرانم چه نعمت بزرگیست اینکه زن انسانی را بشناسد ! که کلید عیب
شاید عجیب باشد! دیدن مردی که هر روز می آید کافه به یاد دیگری دو فنجان قهوه سفارش می دهد یکی را می نوشد و می رود . . . ولی من مردی را سُراغ دارم هر روز می آید کافه . . . به یاد دیگری دو فنجان قهوه سفارش می دهد . .
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود حیدر داشت میسوخت 🏴🏴🏴 السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها. شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض می کنم 🏴🏴🏴 رحیمی
📢🗯️اطلاعیه مهم💭📣 ما به جمعهی سیاه نه میگوییم تولیدات ما از ابتدای تاسیس مجموعه پاسارگاد تاباک تا امروز با ارزش بوده و تا آینده نیز همینگونه خواهد بود. ما به هنر ساخت پیپ و سیگار برگ و زمانی که برای تولید محصول باکیفیت صرف میکنیم احترام میگذاریم. این سیاست فروشی نیست که ما در این
زندگی برای آخر هفته آرایش می کند و به تنِ حقیقت صورتی می پوشاند عطر تنهایی به خود میزند به کافه می رود و در زمان اشتیاق له می شود بی ادعا پیر می شود قهوه اش را می خورد وبعد برای همیشه مارا ترک می کند.
“دوستت دارم های ” من هر صبح با آفتاب نگاه تو طلوع می کند… قهوه ام را شیرین نمی کنم چشمهای تو برایم کافی ست….
شب که شب نیست ولی خوابِ آرامت خوش .. بعدِ تو باران ها تندیِ طوفان ها تلخیِ قهوه ی شب دوری و درد خوابمان را بردند … خوش بخوابی جانم با خیالاتِ وخیمی که پر است از عطرت تا سحر پشتِ نمِ پنجره ها جان به لب میمانم … خوابِ آرامت خوش …
پیپ نمیپرسه چرا ، پیپ ازت دلیل نمیخواد ، سرزنشــــت نمیکنه ، پیپ درک میکنه مِثِ پیپ باشید …
تو هنوز هم بدون من زندگی میکنی،شاید حتی راحت تر از قبل هنوز هم مثل قبل وقتی می خندی گوشه چشمات جمع میشه هنوز کنار همون پنجره میشینی تو همون لیوان قهوه میخوری و ملودی مورد علاقت رو زمزمه میکنی هنوز هم تنهایی سیگارت رو روشن میکنی هنوز وقتی کم میاری دستت رو تکون میدی