یک هفته است بى خوابم!
نمی دانم قهوه بود یا چشمانش قهوه اى هر چه بود یک هفته است بى خوابم!
بیا از هم جدا شویم، آخر با هم بودنِ ما چه فایده ای دارد؟ من سنتی گوش میکنم تو پاپ من قهوه مینوشم تو چای من عاشق پیپ هستم تو عاشق سیگار من عاشقِ پائیز و تنهایی اَم تو عاشقِ بهار و شلوغی… ببین! من و تو حتی در کوچکترین چیز هم تفاهم نداریم… چون؛
بغض ها چاره ندارند، گلوگیر شدند اشک ها تاب ندارند، سرازیر شدند جاده هایی که پر از شوق رسیدن بودند در پس حادثه ها سخت نفسگیر شدند گرگ ها سیطره دارند به جنگل، وقتی شیرها زخمی و وابسته ی زنجیر شدند حق پرواز ندارند کبوتر هایی که اسیر قفس کینه و تزویر شدند و زمان
کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت و میشد رفت و پشت آن ایستاد کاش دنیا در خروجی داشت که میشد از آن بیرون زد و رفت توی حیاط پیشتی آن دراز کشید و خوابید، یا در بی خیالی محض دست ها را توی جیب گذاشت و سوت زد و یا در تنهایی مطلق
در برف چایِ داغ،دنیایِ ما دوتاست فنجانِ چایِ بعد،آغازِ ماجراست این مرد را که باز،در تلخیِ غم است مهمان به قند کن،چایت اگر دَم است
من همان طفلِ دبستانیِ پر شور و شَرَم و تو پائیزِ قشنگی ، که مرا عاشق کرد … در هوای تو ، ز غوغایِ جهان ، بی خبرم !
السلام علیک یا فاطمه المعصومه 🖤 من آمــــــــــده ام مســافری مانده ز ره از شــــوق زیــــارت، زده این دل لَه لَه گفتند که کربــــــلا بهشت است،بهشت “یــــا فاطـمه اشفعـــی لنا فـــی الجنـــه سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه س تسلیت باد
پاییز به مهرش می نازد و مــن به تویی که ندارمت میدانی تفاوت من و پاییز چیست؟ هر دو رنگ باخته ایم او از مهر و مــن از بـــی مـــهــری
آیینه حسن ایزدی آمده است گنجینه علم احمدی آمده است یک غنچه ز گلزار امام هادی با عطر گل محمدی آمده است میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد 💝
ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨـﯽ : ﺍﻣﺸﺒــﻢ ﻣﺜــﻞ ﺷﺒــﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـــﯽ ﺁﻫﻨﮕــــ ﺑــﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑـﺎﺯﻡ ﻓﮑــﺮ ﮐﻨــﯽ ﺑـﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾـــﯽ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم… به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ خیلی همراهم بودی…. به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره… به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم… به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ کلی حرف توی دلت میمونه و نمیتونی