با پیپ روشنم
روزهایم با خیالِ بودنت شب می شوند و شب هایم با پیپ روشنم روز …
شهید جهاد مغنیه : اگر خونی را ریختی ، این خونها جویهایی میشود در مسیر فلسطین و قدس! 🏴 شهید اسماعیل هنیه
پیپ دوایش بود … کودکانه ام از بوی دود پیپ پدربزرگم نفرتم می شد سال ها که گذشت در تک تک لحظه ها ٬ خوب حس کردم درد بزرگ شدن را پیپ دوایش بود …
راحت قهوه ات را بنوش … از ته این فنجان نه کسی آمده است نه کسی مانده… فال تو همین طعم تلخی ست که می چشی
☕️اگه توی فال و تقدیرتون 💐خوشبختی وجود نداشت! ☕️فنجان را بشکنید… 💪ارادهی شما… ✔️تعیین کنندهی آینده شماست ✗نه خطهای اتفاقی توی فنجان قهوه 💥باورهای غلط را ازبین ببریم.
در آن سپیده دم که آمدی چون شعری زیبا آفتاب وبهار نیز با تو آمدند کاغذهای روی میزم سبز شدند.. قهوه مقابلم مرا سر کشید بیش از آنکه بنوشمش زمانی که پدیدار شدی اسبان تابلوی روبرویم ترکم کردند و به سوی تو شتافتند…
یک شب هم مهربان شده بودی ؛ پاورچین پاورچین به خوابم آمدی قهوه دم کردی و در فنجان کوچکمان ریختی، دلت نیامد صدایم کنی بغلم کردی قهوه یخ کرد، من اما تا صبح گرم بودم