نفس نفس به هوای تو خو گرفته دلم!

نفس نفس به هوای تو خو گرفته دلم! غزل ترانه ی چشم تو ، کو؟ گرفته دلم!  هنوز واهمه دارم زخاطرت بروم بگوکه درتب وتابی بگو گرفته دلم!  قدم  قدم  بکشانم  به خلوتت و ببین که جزتو ازهمه ی شهر روگرفته دلم! کسی که سهم مرا ازتو وزمانه ربود صریح وساده

ادامه مطلب »

قهوه ام را نوشید!

سبز شدن ورقهایم با نگاهت سطر سطر … چه زود سرد شد تحریر روزنامه ام قهوه ام را نوشید! دستانم را بستم تا نگاهت تا ترا سوار بر اسبی سپید تابلوی دیوار خیالم کنم امان؛ امان، از کافه چی!! از قهوه هایی سرد شده که خیالت را هورت می کشند…!

ادامه مطلب »

تا زندگیت از دهان نیفتاده !

کافه تعطیل است …! چشم انتظارِ چه کسی نشسته ای !؟ آن یک نفر اگر آمدنی بود محال بود قهوه ات یخ کند ! کافه تعطیل است …! کجای خاطراتت جا مانده ای !؟ آن یک نفر اگر ماندنی بود شال گردنش را بی سبب پیش تو جا میگذاشت !

ادامه مطلب »

قهوه مقدس است

🚗🚌🚲🏍⛵️🚅 قهوه مقدس است ایمان دارم که با نوشیدنش سفر آغاز میگردد. گاه به درون گاه به دیروز گاه به فردا برای من اما ، اغلب به ناکجا آباد است… 🏕⛺️🏝🛤🛣🏞 فعالیت‌های انجمن سفر و پیپ انجمن پیپ و سفر ایران

ادامه مطلب »

یک میز پر از خالی

یک میز پر از خالی دو نیمکت معطل تنها نشسته منتظر یکی تا نفس بکشد با تو در تمام کافه های جهان بوی سُکر آمیز عطر حضورت و تریاق قهوه را… 🇮🇷🎶📻🎙💨✅ https://www.pipeclubiran.com/ انجمن پیپ ایران

ادامه مطلب »

امروز…

امروز… تو:) کمی زود بیا دلم جا مانده ، جایی در قرار دیروز چای دم کنم یا قهوه؟؟ چه می گویم…. چند شنبه است امروز؟ عشق را چیده ام، آماده تو:) فقط زود بیا…!

ادامه مطلب »

تو که نباشی…

تو که نباشی… شعرهایم پیپ می کشند و سرفه میکنند حالا که درد توی کوچه و خیابان با من راه می رود و قهوه می خورد تب می کنم…. فکر آخرین جمله ام نباش فکر کن اولین جمله ام کجای شهر ریخت… رفت… که حالا شعرهایم معتاد شده اند درد

ادامه مطلب »

از وقتی که نیستی

از وقتی که نیستی ، من هر روز کنج این کافه می نشینم و قهوه و شعر داغ می نوشم و به آدمهای صامتی نگاه میکنم که تنهاییشان را با فندکی به هم تعارف می کنند …

ادامه مطلب »