روز نوشته ها

راز پیپ پشت پیپ های پاسارگادتاباک رازی است به شگرفی نیکوتین که میان این همه درد  آرامم می کند #رادیو اسموک

سیگار و برق چک های چپ و راست ! فقط یه سیگار می فهمه از چپ و راست چک خوردن ، سوختن و ساختن ، یعنی چی !  قطعا سیگار  ، عاشقه همون کسی است که ، با برق فندک … به آتیشش کشید … و دم نزد !   

سیگاربرگ و خاکستر من روزی رو میبینم که خاکستر من مثل خاکستر سیگاربرگ من … پایا و ماندگار نخواهد بود .. اون روز که نیستم … شاید فقط ته سیگاری از من … در قابی از یاد ها به یادگار باقی بمونه … اینکه من مثل خاکستر سیگار برگ … بریزم ، آرزوی خیلی هاست

وعده پیپ اگر دادی … وعده پیپ … اگر دادی …  آن هم به درویشی … پیپ به دست ! این نصیحت اگر قبول افتد …همانا تو ، دولتی دان و ….یاد ما فرما …! وعده خویشتن وفا فرما … ای سیگاری بد عهد و بد بو !  به عهد خود وفا فرما…   

این دود زاییده شده از #پیپ_پاسارگادتاباکی من … زبان مادری من هست … که جز خودم , هیچکس الفبایش را بلد نیست …   #رادیواسموک

پشت عصر های یک نفره وتلخ بعد از تو فنجان قهوه ای است که با هیچ پیمانه ی امیدی شیرین نمیشود من تمام رویاهایم را بعد از تو…. در خاکستر سیگارهایم به باد دادم… #رادیواسموک

سیگاربرگ و جوک باکس ۱۶۰ seeburg اگر بدونی جوک باکس ۱۶۰  چیه ! و چه شاهکاریه و اون رو حداقل توی فیلم های قدیمی دیده باشی می تونی متوجه حسم بشی … سیگار برگ رو که انتخاب کنی یه سکه ۲۵ سنتی کانادایی کار رو راه میندازه ! موزیکت رو انتخاب می کنی و صفحه

شاید برای شما فقط یک پیپ باشد! اما برای من داستانش فرق میکند… در تمام لحظه های تلخو شیرینم به گرمای آغوشش پناه بردم ، دلش پا به پای دلم سوخت ‌‌‌… کنارش اشک ریختم و خندیدم… این پیپ , محرم اسرار های من شد, برای شما شاید ولی  برای من فقط نمیتواند یک پیپ