روز نوشته ها

هی کافه چی!

هی کافه چی!   برای یک شب کافه ات را به دست من بده   می خواهم برای یک شب هم که شده   خودم باشم واین صندلی های خالی…   خودم باشم و یک آغوش خیالی…   خودم باشم واشک هایی که سرازیر می شوند   بگذار این سکوت وحشی تن مرا به اسارت

هی کافه چی! بیشتر بخوانید »

لذت داشتن ی دوست خوب

لذت داشتن ی دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه درسته ک هوا روگرم نمیکنه ولی تورو دلگرم میکنه رفاقت مثل آدم برفی میمونه درست کردنش راحته امانگه داشتنش سخته…

لذت داشتن ی دوست خوب بیشتر بخوانید »

بیا از هم جدا شویم

بیا از هم جدا شویم ، آخر با هم بودنِ ما چه فایده ای دارد؟ من سنتی گوش میکنم تو پاپ من قهوه مینوشم تو چای من عاشق پیپ هستم تو عاشق سیگار من عاشقِ پائیز و تنهایی اَم تو عاشقِ بهار و شلوغی… ببین! من و تو حتی در کوچکترین چیز هم تفاهم نداریم…

بیا از هم جدا شویم بیشتر بخوانید »