آرزوها
آرزوها گاهی بغض می شوند گاهی درد وگاهی آه می شوند بر آمده از لبان پیپی بی زبان رادیو اسموک
رمضان چشمه عطای خدا ماه عفو و گذشت و غفران است رمضان رهنما و راه گشا بهر گمگشتگان حیران است حلول ماه مبارک رمضان، بهار قرآن، ماه عبادتهای عاشقانه، نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه بر شما مبارک باد
به دنبال چه میگردی باز ؟ من گم شده ام در گریه میان شعر های حافظ تو دلگرم از نوشیدن قهوه هم صحبت با دیگری … رادیو اسموک
عشقت یک ساعت ، به ساعات شبانه روز اضافه کرد ! ساعت بیست و پنج …! عشقت یک روز ، به روزهای هفته افزود …! هشت شنبه …! عشقت یک ماه ، به ماه های سال اضافه کرد ! ماه سیزدهم …! عشقت یک فصل ، به فصول سال افزود …! فصلِ پنجم …! بدین
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ، فنجان قهوه ﺭﺍ ﺑﻪ شکرانه ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ. پایان آدمیزاد نه رفتن یار است و نه تنهایی، آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود رادیو اسموک
من را که پس زدی فنجان قهوه تلخ شد دل میز لرزید دانه ی شکر گریست و قلب پیپم آتش گرفت رادیو اسموک
دلتنگم و این بلند ترین مثنوی دنیاست عصاره ای با طعم تلخ قهوه های عصرانه اهنگی به غمگینی تمام موسیقی های غم انگیز دنیا دلیل تمام اشک ها وخلاصه ی تمام بغض ها… دلتنگم و دلتنگی رازی نهفته در تنهایی من است که هر بار با دیدن قاب عکست با استشمام عطر جعبه ی توتون
چقدر دلچسب میشود زندگی با رویای تو… به دلپذیری عطر قهوه ای که صبح در تمام خانه میپیچد رادیو اسموک
بارها دلم خواسته است بروم به قهوه خانه روستایی دور خــیره شوم به جــماعت و ناگـهان بپرسم از آنها: برادران! قبل از کشت تنباکـو قبل از کشت توتون پدرانمان چه میکردند با اندوه هایشــان…؟ رادیواسموک با تشکر از ماسترو رحیمی
پدرانمان چه میکردند با اندوه هایشــان ! قهوه ؟ توتون ! بیشتر بخوانید »