نبودنت

نبودنت فنجانی خالیست فرقی نمی کند در آن چه بریزم چای قهوه یا اشک

ادامه مطلب »

تو بر می گردی …

فکر می کنم به امروز! به تو! به تمام چیزهایی که از تو خبر می دادند! به میز دنج دو نفره ی کافه! به جای خالیت.. به چای یا دمنوشی که اگر امروز بودی حتمن سفارش می دادی! به قهوه فرانسه ی من که از دهن می افتاد! به حرف

ادامه مطلب »

اطلاعیه مهم

📣 اطلاعیه مهم : به امید پیروزی ایران عزیزمان با آرزوی سلامتی برای همه دنبال کنندگان گرامی در پناه خدا باشید 🙏🇮🇷👇 چنانچه نیاز به کالا و خدمات از وب سایت های مجموعه دارید موارد رو به شماره ۰۹۳۵۲۲۰۰۰۷۷ تلگرام،واتساپ و یا پیامک ارسال کنید ما تهران هستیم امکان مراجعه

ادامه مطلب »

فنجان غمگین به گریه نشست

قهوه ام را نوشیدم نیت کردم دیدم، دیدنت محال است فنجان غمگین به گریه نشست به کدام هجوم روزگار نمی دانم …! به کدام خلاء پوچ زمان نمی دانم؟ بی تو… سقوط خواهم کرد از این نردبان زنگ زده فنجان خیالاتم چمباتمه زده دستانم را غوز کرده ام بر شماره

ادامه مطلب »

کسی برایم قهوه بریزد

کسی برایم قهوه بریزد کسی که فال مرا می داند کسی که حال مرا می فهمد و قصه بگوید برایم هزار و یک بار تا از سرم بپرد این خواب که هزار سال است نمی گذارد تو را برای یک بار هم که شده ببینم

ادامه مطلب »

تو هم شبیه خودم

تو هم شبیه خودم ، در دلت تَرَک داری وچون شبیه منی ، ارزشِ محک داری! شنیده ام که درختان کوچه می گویند که با بهار و خزان ، حس مشترک داری نیاز نیست که چیزی به صورتت بزنی! به لطف حضرت حق ، تا ابد بزک داری به عشق

ادامه مطلب »

فقط به قهوه ی چشم تو خو گرفته دلم…!

نفس نفس به هوای تو خو گرفته دلم! غزل ترانه ی چشم تو ، کو؟ گرفته دلم!  هنوز واهمه دارم زخاطرت بروم بگوکه درتب وتابی بگو گرفته دلم!  قدم  قدم  بکشانم  به خلوتت و ببین که جزتو ازهمه ی شهر روگرفته دلم! کسی که سهم مرا ازتو وزمانه ربود صریح وساده

ادامه مطلب »

چه زود سرد شد

سبز شدن ورقهایم با نگاهت سطر سطر … چه زود سرد شد تحریر روزنامه ام قهوه ام را نوشید! دستانم را بستم تا نگاهت تا ترا سوار بر اسبی سپید تابلوی دیوار خیالم کنم امان؛ امان، از کافه چی!! از قهوه هایی سرد شده که خیالت را هورت می کشند…!

ادامه مطلب »

تا زندگیت از دهان نیفتاده !

کافه تعطیل است …! چشم انتظارِ چه کسی نشسته ای !؟ آن یک نفر اگر آمدنی بود محال بود قهوه ات یخ کند ! کافه تعطیل است …! کجای خاطراتت جا مانده ای !؟ آن یک نفر اگر ماندنی بود شال گردنش را بی سبب پیش تو جا میگذاشت !

ادامه مطلب »